فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Kimono

kəˈmoʊnoʊ kɪˈməʊnəʊ

شکل جمع:

kimonos

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پوشاک کیمونو، لباس سنتی ژاپن، لباس گشاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She wore a beautiful silk kimono to the traditional Japanese tea ceremony.

او یک کیمونوی ابریشمی زیبا در مراسم سنتی چادوی ژاپنی‌ها پوشید.

I purchased a cotton kimono to wear as a stylish and comfortable summer robe.

من یک لباس گشاد نخی خریدم تا به‌عنوان یک لباس تابستانی شیک و راحت بپوشم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت kimono

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kimono» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kimono

لغات نزدیک kimono

پیشنهاد بهبود معانی