کسی را به شدت ناامید کردن، بدجوری توی ذوق کسی زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I let my parents down badly when I failed the exam.
وقتی در امتحان رد شدم، پدر و مادرم را به شدت ناامید کردم.
He promised to help, but he let me down badly.
او قول داد کمک کند، اما بدجوری توی ذوقم زد (مرا ناامید کرد).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «let someone down badly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/let-someone-down-badly