فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lisp

lɪsp lɪsp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

نوک‌زبانی صحبت کردن، شل و سرزبانی تلفظ کردن، شلی‌زبان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He is twenty years old but he still lisps.

بیست سالش است؛ ولی هنوز زبانش می‌گیرد.

He has a bad lisp.

خیلی نوک‌زبانی حرف می‌زند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lisp

  1. noun a flexible procedure-oriented programing language that manipulates symbols in the form of lists
    Synonyms:
    list processing language
  1. verb
    Synonyms:
    stutter falter sputter mispronounce clip one's words drawl

ارجاع به لغت lisp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lisp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lisp

لغات نزدیک lisp

پیشنهاد بهبود معانی