زندگی راحتی داشتن، در رفاه زندگی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After years of hard work, they finally live a comfortable life.
پس از سالها کار سخت، آنها بالاخره زندگی راحتی دارند.
He earns enough money to live a comfortable life.
او به اندازه کافی پول در می آورد تا در رفاه زندگی کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «live a comfortable life» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/live-a-comfortable-life