آخرین به‌روزرسانی:

Maggot

ˈmæɡət ˈmæɡət

شکل جمع:

maggots

معنی و نمونه‌جمله

noun

کرم حشره، کرم پنیر، خرمگس، وسواس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She got some maggot in her head about becoming an actress.

فکر هنرپیشه شدن به سرش زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maggot

  1. noun a small crawling animal
    Synonyms:
    bug worm grub larva slug

ارجاع به لغت maggot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maggot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maggot

لغات نزدیک maggot

پیشنهاد بهبود معانی