با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Memorably

    ˈmemrəbli ˈmemrəbli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more memorably

    • صفت عالی:

      most memorably

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور به‌یادماندنی، به‌طور فراموش‌نشدنی، به‌طور خاطره‌انگیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - She spoke memorably.
    - او به‌طور به‌یادماندنی صحبت کرد.
    - “Beauty is a form of genius,” Wilde memorably wrote in the novel.
    - وایلد به‌طور فراموش‌نشدنی در این رمان این‌گونه نوشت: «زیبایی نوعی نبوغ است».
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد memorably

    1. adverb In a memorable manner
      Synonyms: unforgettably
      Antonyms: unmemorably

    لغات هم‌خانواده memorably

    ارجاع به لغت memorably

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «memorably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/memorably

    لغات نزدیک memorably

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار