با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Immemorial

ˌɪməˈmɔːriəl ˌɪməˈmɔːriəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
یادنیاوردنی، بسیار قدیم، خیلی پیش، دیرین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- from time immemorial
- از زمان‌های کهن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immemorial

  1. adjective ancient, old
    Synonyms: age-old, archaic, fixed, forever, long-standing, of yore, olden, prehistoric, primeval, rooted, time-honored, traditional
    Antonyms: current, lately, memorable, new, recent, young

لغات هم‌خانواده immemorial

ارجاع به لغت immemorial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immemorial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immemorial

لغات نزدیک immemorial

پیشنهاد بهبود معانی