آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Milling

    ˈmɪlɪŋ ˈmɪlɪŋ

    معنی milling | جمله با milling

    noun

    درهم‌لولیده، پراکنده، درهم‌برهم، شلوغ‌، سرگردان، بی‌هدف، بی‌نظم، بی‌جهت

    A milling crowd of protesters gathered in front of the government building, chanting slogans.

    جمعیت پراکنده‌ی معترضان در مقابل ساختمان دولتی جمع شده بودند و شعار می‌دادند.

    The milling students gathered around the notice board, trying to read the new announcements.

    دانش‌آموزان درهم‌لولیده دور تخته‌ی اعلانات جمع شده بودند و سعی می‌کردند که اعلان‌های جدید را بخوانند.

    noun uncountable

    فرزکاری (فرایند استفاده از دستگاه‌های فرز برای برش دادن یا شکل دادن به فلزات، چوب یا سایر مواد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Milling is an essential process in the manufacturing of mechanical components.

    فرزکاری فرایندی اساسی در تولید قطعات مکانیکی است.

    Milling is commonly used to produce flat surfaces, slots, and holes in materials.

    فرزکاری معمولاً برای تولید سطوح صاف، شیارها و حفره‌ها در مواد مختلف استفاده می‌شود.

    noun uncountable

    آسیاب‌کاری، آسیاکاری (فرایند خرد کردن دانه‌های غلات یا مواد مشابه و تبدیل آن‌ها به آرد یا پودر)

    After milling, the grain is sifted to remove any impurities.

    پس‌از آسیاب‌کاری، دانه‌ها الک می‌شوند تا ناخالصی‌ها از بین بروند.

    Modern milling techniques allow for the production of a wide range of flour types.

    تکنیک‌های مدرن آسیاب‌کاری امکان تولید انواع مختلف آرد را فراهم می‌کند.

    noun uncountable

    کنگره‌‌سازی، دندانه‌سازی (فرایند ایجاد چین‌خوردگی‌ها یا دندانه‌های برجسته روی لبه‌ی سکه‌ها)

    Older coins often have a more pronounced milling compared to modern ones.

    سکه‌های قدیمی معمولاً کنگره‌سازی برجسته‌تری نسبت به سکه‌های مدرن دارند.

    The milling process on coins helps to identify the official currency and ensure security.

    فرایند دندانه‌سازی روی سکه‌ها به شناسایی ارز رسمی و تأمین امنیت آن کمک می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد milling

    1. verb to break up into tiny particles
      Synonyms:
      crushing grinding beating braying powdering pulverizing granulating transforming shaping finishing polishing dressing fighting boxing thrashing roaming

    ارجاع به لغت milling

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «milling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/milling

    لغات نزدیک milling

    • - milliner
    • - millinery
    • - milling
    • - milling cutter
    • - milling machine
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.