مادرشوهر، مادرزن
My mother-in-law's cooking always impresses us during family gatherings.
در جمعهای خانوادگی، آشپزی مادرشوهرم همیشه ما را تحت تإثیر قرار میدهد.
I consider myself lucky to have such a loving and caring mother-in-law.
خودم را خوشاقبال میدانم که چنین مادرشوهر مهربان و دلسوزی دارم.
قدیمی نامادری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am fortunate to have a mother-in-law who treats me like her own daughter.
خوشبختم که نامادریای دارم که با من مثل دختر خودش رفتار میکند.
I have a great relationship with my mother-in-law, and she has truly become a second mother to me.
رابطهی خوبی با نامادریام دارم؛ او واقعاً برای من مادر دوم شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mother-in-law» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mother-in-law