با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mother-in-law

ˈmʌðr̩ɪnˌlɔː ˈmʌðərɪnˌlɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
مادرشوهر، مادرزن
- My mother-in-law's cooking always impresses us during family gatherings.
- در جمع‌های خانوادگی، آشپزی مادرشوهرم همیشه ما را تحت تإثیر قرار می‌دهد.
- I consider myself lucky to have such a loving and caring mother-in-law.
- خودم را خوش‌اقبال می‌دانم که چنین مادرشوهر مهربان و دلسوزی دارم.
noun countable
قدیمی نامادری
- I am fortunate to have a mother-in-law who treats me like her own daughter.
- خوشبختم که نامادری‌ای دارم که با من مثل دختر خودش رفتار می‌کند.
- I have a great relationship with my mother-in-law, and she has truly become a second mother to me.
- رابطه‌ی خوبی با نامادری‌ام دارم؛ او واقعاً برای من مادر دوم شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mother-in-law

  1. noun
    Synonyms: husband's mother, wife's mother, mother by marriage, mater-in-law

ارجاع به لغت mother-in-law

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mother-in-law» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mother-in-law

لغات نزدیک mother-in-law

پیشنهاد بهبود معانی