فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Napalm

-pɑːm / / -pɑːlm ˈneɪpɑːm

گذشته‌ی ساده:

napalmed

شکل سوم:

napalmed

سوم‌شخص مفرد:

napalms

وجه وصفی حال:

napalming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

ماده مخصوص تغلیظ بنزین و تهیه بمب آتش‌زا و پرتاب شعله، بمب آتش‌زا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a napalm bomb

بمب ناپالم، بمب آتش‌زا

Several villages were napalmed.

به چندین دهکده بمب آتش‌زا انداختند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت napalm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «napalm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/napalm

لغات نزدیک napalm

پیشنهاد بهبود معانی