با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Nautical

ˈnɑːt̬ikl ˈnɔːtɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more nautical
  • صفت عالی:

    most nautical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دریایی، مربوط به دریانوردی، ملوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- nautical chart
- نقشه‌ی دریایی
- a glossary of nautical terms
- واژنامه‌ی لغات ناویانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nautical

  1. adjective sea
    Synonyms: abyssal, aquatic, boating, cruising, deep-sea, marine, maritime, naval, navigating, navigational, oceangoing, oceanic, oceanographic, pelagic, rowing, sailing, sailorly, salty, sea-loving, seafaring, seagoing, ship, thalassic, yachting
  2. adjective concerning ships, sea
    Synonyms: abyssal, aquatic, boating, cruising, deep-sea, marine, maritime, navigating, navigational, oceangoing, oceanic, oceanographic, pelagic, rowing, sailing, sailorly, salty, seafaring, seagoing, sea-loving, thalassic, yachting

ارجاع به لغت nautical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nautical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nautical

لغات نزدیک nautical

پیشنهاد بهبود معانی