همچنین میتوان از obsessively بهجای obsessionally استفاده کرد.
بهطور وسواسگونه، با وسواس فراوان، بهطور وسواسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She obsessionally organized her books by color.
او با وسواس فراوان کتابهایش را براساس رنگ مرتب کرد.
She obsessionally checks her email every few minutes.
او بهطور وسواسگونهای هر چند دقیقه یکبار ایمیلهایش را بررسی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «obsessionally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obsessionally