(به نحوی که نشان میدهد کسی یا چیزی بر چیز یا چیزهای دیگر ارجحیت دارد) بهطور ترجیحی، بهطور مقدم، از روی/با رجحان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Small businesses were considered preferentially for government contracts.
کسبوکارهای کوچک برای قراردادهای دولتی بر سایر کسبوکارها ترجیح داده میشدند.
Club members would be treated preferentially.
با اعضای باشگاه با رجحان رفتار خواهد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preferentially» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preferentially