فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Psychology

saɪˈkɑːlədʒi saɪˈkɒlədʒi

شکل جمع:

psychologies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2

روان‌شناسی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He studied philosophy and psychology at Cambridge.

او در کمبریج فلسفه و روان‌شناسی خواند.

Freudian theory has had a great influence on psychology.

نظریه‌ی فرویدی تأثیر شگرفی بر روان‌شناسی داشته.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد psychology

  1. noun study of the mind; emotional and mental constitution
    Synonyms:
    psych therapy medicine attitude behaviorism mental processes way of thinking mental make-up science of the mind personality study where head is at

لغات هم‌خانواده psychology

ارجاع به لغت psychology

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «psychology» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/psychology

لغات نزدیک psychology

پیشنهاد بهبود معانی