فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pwn

poʊn pəʊn

گذشته‌ی ساده:

pwned

شکل سوم:

pwned

سوم‌شخص مفرد:

pwns

وجه وصفی حال:

pwning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive informal

عامیانه شکست دادن، تسلط یافتن، مغلوب شدن (به‌شکلی تحقیرآمیز به‌ویژه در بازی‌های ویدیویی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He managed to pwn his opponent in the final round of the tournament.

او در دور پایانی مسابقات موفق شد حریف خود را شکست دهد.

The gamer loved to pwn noobs in the online match.

بازیکن حرفه‌ای دوست داشت که نابلدهای تازه‌کار را در مسابقه‌ی آنلاین شکست دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pwn

  1. transitive verb to defeat or take control of someone or something
    Synonyms:
    defeat dominate trounce
    Antonyms:
    lose be defeated succumb

ارجاع به لغت pwn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pwn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pwn

لغات نزدیک pwn

پیشنهاد بهبود معانی