فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Right Wing

ˈraɪtˈwɪŋ raɪtwɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable C2

(سیاست) جناح راست، راست‌گرا، راستی، اصول‌گرا، محافظه‌کار، جمهوری‌خواه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He's on the right wing of the party.

او عضو جناح راست است.

The organization is very right-wing.

این تشکیلات بسیار راست‌گرا است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد right wing

  1. noun politically conservative group
    Synonyms:
    right conservative faction reactionary faction extreme right radical right
  1. adjective conservative politically
    Synonyms:
    conservative conventional unprogressive reactionary rightist ultra-conservative
    Antonyms:
    radical left-wing

ارجاع به لغت right wing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «right wing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/right-wing

لغات نزدیک right wing

پیشنهاد بهبود معانی