امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Right Wing

ˈraɪtˈwɪŋ raɪtwɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable C2
(سیاست) جناح راست، راست‌گرا، راستی، اصول‌گرا، محافظه‌کار، جمهوری‌خواه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He's on the right wing of the party.
- او عضو جناح راست است.
- The organization is very right-wing.
- این تشکیلات بسیار راست‌گرا است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد right wing

  1. noun politically conservative group
    Synonyms:
    conservative faction extreme right radical right reactionary faction right
  1. adjective conservative politically
    Synonyms:
    conservative conventional reactionary rightist ultra-conservative unprogressive
    Antonyms:
    left-wing radical

ارجاع به لغت right wing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «right wing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/right-wing

لغات نزدیک right wing

پیشنهاد بهبود معانی