با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Safely

    ˈseɪfli ˈseɪfli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more safely

    • صفت عالی:

      most safely

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B1
    صحیح و سالم، سالم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adverb
    به‌طور مطمئنی، با اطمینان (کامل)، با اطمینان خاطر، مطمئناً، مسلماً، یقیناً
    - safely say that
    - به‌یقین گفتن که
    - safely assume that
    - بااطمینان فرض کردن که
    adverb
    بی‌خطر، بدون هیچ خطری، به سلامت، به خوبی و خوشی، در امان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد safely

    1. adjective
      Synonyms: securely, with safety, with impunity, without harm, without risk, without mishap, without danger, harmlessly, carefully, cautiously, reliably

    لغات هم‌خانواده safely

    ارجاع به لغت safely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «safely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/safely

    لغات نزدیک safely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی