بهطور پیوسته، بهطور یکپارچه، بدون شاخه به شاخه شدن، بهصورت یکدست، بهشکل متمرکز، یکجا، بدون تشتت، بدون انفکاک و انفصال، بدون گسیختگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two dance partners moved seamlessly across the floor.
دو شریک رقص بهصورت یکدست روی زمین حرکت کردند.
The collaboration between the two teams flowed seamlessly.
همکاری بین دو تیم بهصورت یکپارچه جریان داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seamlessly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seamlessly