Shammer

American: ˈʃæmʌr British: ˈʃæmə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شیاد، متقلب، حیله‌گر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shammer

  1. noun Someone shirking their duty by feigning illness or incapacity
    Synonyms: malingerer, skulker
  2. noun A person who makes deceitful pretenses
    Synonyms: imposter, impostor, pretender, fake, faker, fraud, sham, pseudo, pseud, role-player

ارجاع به لغت shammer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shammer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shammer

لغات نزدیک shammer

پیشنهاد بهبود معانی