آخرین به‌روزرسانی:

Shammer

American: ˈʃæmʌr British: ˈʃæmə

معنی

noun

شیاد، متقلب، حیله‌گر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shammer

  1. noun someone shirking their duty by feigning illness or incapacity
    Synonyms:
    malingerer skulker
  1. noun a person who makes deceitful pretenses
    Synonyms:
    fraud faker fake imposter impostor pretender sham pseudo pseud role-player

ارجاع به لغت shammer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shammer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shammer

لغات نزدیک shammer

پیشنهاد بهبود معانی