با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Similitude

    sɪˈmɪlɪtjuːd sɪˈmɪlɪtjuːd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    شباهت صورت، بیرون، ظاهر، تشبیه، تمثیل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Yesterday, I met my own similitude.
    - دیروز نسخه‌ی ثانی خودم را ملاقات کردم.
    - devil in the similitude of a man
    - شیطان به‌شکل یک مرد
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد similitude

    1. noun The quality or state of being alike
      Synonyms: likeness, resemblance, analogy, comparison, semblance, counterpart, alikeness, replica, similarity, affinity, allegory, correspondence, simulation, parallelism, parable, uniformity, uniformness, simile, twin
      Antonyms: dissimilitude, unlikeness

    ارجاع به لغت similitude

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «similitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/similitude

    لغات نزدیک similitude

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند