فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Single-handed

ˈsɪŋɡəlˈhændəd ˌsɪŋɡlˈhændɪd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

یک‌دست، دارای یک‌دست

adjective

(فقط برای یک دست نه هر دو دست) یک دستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a single-handed weapon like a handgun

اسلحه‌ی یک‌دستی مانند تپانچه

adjective

دست تنها، یک نفری

I write this dictionary single-handedly.

من این فرهنگ را خود تنها می‌نویسم.

Mehri is single-handed and needs help.

مهری دست تنهاست و به کمک نیاز دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد single-handed

  1. adjective unassisted
    Synonyms:
    alone independent unaided on one’s own by oneself solo solitary
  1. adverb by oneself
    Synonyms:
    alone on one's own independent unaided unassisted left in the lurch

ارجاع به لغت single-handed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «single-handed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/single-handed

لغات نزدیک single-handed

پیشنهاد بهبود معانی