Sprat

spræt spræt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از brisling به‌ جای sprat استفاده کرد.

معنی

noun
جانورشناسی ماهی خمسی، شاه‌ماهی کوچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sprat

  1. noun Small herring processed like a sardine
    Synonyms: brisling, clupea-sprattus

ارجاع به لغت sprat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sprat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sprat

لغات نزدیک sprat

پیشنهاد بهبود معانی