امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Springtide

American: ˈsprɪŋtaɪd British: ˈsprɪŋtaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(قدیمی) بهار، ربیع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد springtide

  1. noun The season of the year during which the weather becomes warmer and plants revive
    Synonyms: seedtime, spring, springtime
  2. noun A greater than average tide occurring during the new and full moons
    Antonyms: neap-tide

ارجاع به لغت springtide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «springtide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/springtide

لغات نزدیک springtide

پیشنهاد بهبود معانی