Suckle

ˈsʌkl ˈsʌkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    suckled
  • شکل سوم:

    suckled
  • سوم‌شخص مفرد:

    suckles
  • وجه وصفی حال:

    suckling

معنی

verb - transitive adverb
پستاندار شیرخوار، کودک شیرخوار، طفل رضیع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suckle

  1. verb Give suck to
    Synonyms: nurse, nurture, breastfeed, suck, nourish, wet-nurse, lactate, give-suck

ارجاع به لغت suckle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suckle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suckle

لغات نزدیک suckle

پیشنهاد بهبود معانی