فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Synergy

ˈsɪnərdʒi ˈsɪnədʒi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    synergies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    پزشکی کسب‌وکار هم‌افزایی، هم‌نیروزایی، کار توأم، اشتراک مساعی، همکاری، یاری، همیاری
    • - The synergy between the two teams led to a successful collaboration.
    • - هم‌افزایی بین دو تیم منجر به یک همکاری موفق شد.
    • - The synergy of their skills and expertise created a powerful partnership.
    • - اشتراک مساعی مهارت‌ها و تخصص آن‌ها یک مشارکت قدرتمند ایجاد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد synergy

  1. noun collaboration, cooperation
    Synonyms: alliance, coaction, combined effort, harmony, symbiosis, synergism, team effort, teaming, teamwork, union, unity, working together

ارجاع به لغت synergy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «synergy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synergy

لغات نزدیک synergy

پیشنهاد بهبود معانی