تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نه کمتر از، کم نه، کم نبودند کسانی که
بیشتر به خاطر شانس تا درایت
کسی به شان و مقام ...
more than pleased (or sorry, etc.)
بسیار خشنود (یا متأسف و غیره)
هیچکس دیگر (حاکی از تعجب)
در عوض، بهجای، بهجای اینکه
دیر شدن (اتفاق افتادن) بهتر از هرگز نشدن است.
به دلایل مختلف، به چندین و چند دلیل
their bark is worse than their bite
هیاهو میکنند؛ ولی کاری از ایشان ساخته نیست، فقط هارتوپورت میکنند، سر و صدایشان از صدمه و زیانشان بیشتر است.
کار از محکمکاری عیب نمیکند، احتیاط بهتر از پشیمانی در آخر کار است.
better to light a candle than to curse the darkness
به جای شکوه و انتقاد باید کار مثبت کرد
bite off more than one can chew
لقمهی بزرگتر از دهان خود برداشتن، بیشتر از توانایی خود کاری را به عهده گرفتن
someone's bark is worse than his or her bite
هارتوپورت او زیاد است، اهل عمل نیست ولی سروصدایش زیاد است
رشتههای خویشاوندی از روابط دیگر پایاتر و قویترند.
there are more ways than one to skin a cat
(این کار را) از چندین راه میتوان انجام داد، میتوان بامبول زد
better the devil you know than the devil you don't
آدم بدجنس آشنا از آدم بدجنس غریبه بهتر است
(آنچه که) گفتنش آسان و انجامش دشوار است
the eyes are bigger than the stomach
آرزوهای انسان همیشه بیش از نیاز واقعی اوست
خارقالعاده، ابر روال، فوقالعاده
there is more to it than meets the eye
از آنچه در ظاهر به نظر میرسد بیشتر است، باطن امر پردامنهتر از ظاهر آن است
the pen is mightier than the sword
قلم از شمشیر نیرومندتر است.
اغلب، اکثراً، معمولاً
nothing short of (or nothing less than)
همانقدر، کمتر نه، همانند
as often as not (more often than not)
اکثراً، بیشتر اوقات
گفتن همان و انجام شدن همان، تا گفته شد انجام شد
فوراً، بلافاصله، به مجرد اینکه، تا
actions speak louder than words
دو صد گفته چون نیم کردار نیست، به عمل کار برآید به سخندانی نیست، از حرف تا عمل فاصله بسیار است
دوست ندارم جای شما باشم، خوب است که جای شما نیستم، خوشحالم که جای شما نیستم، چه خوب که مثل شما نیستم، خیلی خوب است که در شرایط شما نیستم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «than» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/than