فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Than

ðn ðn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

conjunction preposition A1

نسبت به، از (برای ایجاد ارتباط بین دو بخش مقایسه)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

"a" is taller than "b".

«الف» از «ب» بلندتر است.

I love coffee more than tea.

من قهوه را بیشتر از چای دوست دارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She arrived later than others.

نسبت به دیگران دیرتر آمد.

I am elder than her.

من از او مسن‌ترم.

conjunction preposition A2

از (همراه با more و less برای مقایسه اندازه و مقدار استفاده ‌می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I received more than I anticipated.

من بیشتر از چیزی که پیش‌بینی کرده بودم، دریافت کردم.

I paid less than I should have.

من کمتر از چیزی که باید پرداخت کردم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The project took more time than I thought.

این پروژه بیشتر از چیزی که فکر می‌کردم زمان برد.

conjunction preposition A1

تا، که، تا اینکه، به‌ جز، غیر از

None other than Hassan could do it.

کسی جز حسن نمی‌توانست آن کار را انجام بدهد.

anywhere else than at home

هر جای دیگر به جز خانه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

(J.Keats) other woe than ours

اندوه‌هایی سوای اندوه ما

Scarcely had I seen her than she spoke to me.

هنوز درست او را ندیده بودم که (تا او را دیدم) با من حرف زد.

Hardly had I opened the window than the bird flew out.

تا پنجره را باز کردم، پرنده بیرون پرید.

a writer than whom there is none finer

نویسنده‌ای که بهتر از او وجود ندارد

پیشنهاد بهبود معانی

Collocations

no fewer than

نه کمتر از، کم نه، کم نبودند کسانی که

more by luck than judgement

بیشتر به خاطر شانس تا درایت

no less a person than...

کسی به شان و مقام ...

more than pleased (or sorry, etc.)

بسیار خشنود (یا متأسف و غیره)

none other (than)

هیچ‌کس دیگر (حاکی از تعجب)

Collocations بیشتر

rather than

در عوض، به‌جای، به‌جای اینکه

Idioms

better late than never

دیر شدن (اتفاق افتادن) بهتر از هرگز نشدن است.

on more scores than one

به دلایل مختلف، به چندین و چند دلیل

their bark is worse than their bite

هیاهو می‌کنند؛ ولی کاری از ایشان ساخته نیست، فقط هارت‌و‌پورت می‌کنند، سر و صدایشان از صدمه و زیانشان بیشتر است.

better safe than sorry

کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند، احتیاط بهتر از پشیمانی در آخر کار است.

better to light a candle than to curse the darkness

به جای شکوه و انتقاد باید کار مثبت کرد

Idioms بیشتر

bite off more than one can chew

لقمه‌ی بزرگتر از دهان خود برداشتن، بیشتر از توانایی خود کاری را به عهده گرفتن

someone's bark is worse than his or her bite

هارت‌وپورت او زیاد است، اهل عمل نیست ولی سروصدایش زیاد است

blood is thicker than water

رشته‌های خویشاوندی از روابط دیگر پایاتر و قوی‌ترند.

there are more ways than one to skin a cat

(این کار را) از چندین راه می‌توان انجام داد، می‌توان بامبول زد

better the devil you know than the devil you don't

آدم بدجنس آشنا از آدم بدجنس غریبه بهتر است

easier said than done

(آنچه که) گفتنش آسان و انجامش دشوار است

the eyes are bigger than the stomach

آرزوهای انسان همیشه بیش از نیاز واقعی اوست

larger than life

خارق‌العاده، ابر روال، فوق‌العاده

there is more to it than meets the eye

از آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد بیشتر است، باطن امر پردامنه‌تر از ظاهر آن است

the pen is mightier than the sword

قلم از شمشیر نیرومندتر است.

more often than not

اغلب، اکثراً، معمولاً

nothing short of (or nothing less than)

همان‌قدر، کمتر نه، همانند

as often as not (more often than not)

اکثراً، بیشتر اوقات

no sooner said than done

گفتن همان و انجام شدن همان، تا گفته شد انجام شد

no sooner ... than

فوراً، بلافاصله، به مجرد اینکه، تا

actions speak louder than words

دو صد گفته چون نیم کردار نیست، به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست، از حرف تا عمل فاصله بسیار است

rather you than me

دوست ندارم جای شما باشم، خوب است که جای شما نیستم، خوشحالم که جای شما نیستم، چه خوب که مثل شما نیستم، خیلی خوب است که در شرایط شما نیستم

ارجاع به لغت than

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «than» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/than

لغات نزدیک than

پیشنهاد بهبود معانی