Undersign

American: ˌʌndəˈsaɪn British: ˌʌndəˈsaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • (در زیر ورقه) امضا کردن
    • - You should undersign this contract.
    • - شما باید زیر این قرارداد را امضا کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد undersign

  1. verb To affix one's signature to
    Synonyms: autograph, endorse, inscribe, sign, subscribe

ارجاع به لغت undersign

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undersign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undersign

لغات نزدیک undersign

پیشنهاد بهبود معانی