Undersigned

ˌʌndərˈsaɪnd ˈʌndəsaɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
امضا‌کننده زیر، دارای امضا (در زیر صفحه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undersigned

  1. noun
    Synonyms: person or persons named below, those signified, signer, endorser, inditer, author, subscriber, supporter, petitioner, covenanter, bondsman, sanctioner, negotiator, testator, ratifier, signatory, underwriter, notary

ارجاع به لغت undersigned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undersigned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undersigned

لغات نزدیک undersigned

پیشنهاد بهبود معانی