Underskirt

ˈʌndəskɜːrt ˈʌndəskɜːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
زیردامنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underskirt

  1. noun Undergarment worn under a skirt
    Synonyms: petticoat, half slip, skirt, slip, chemise, shimmy, bustle, hoopskirt

ارجاع به لغت underskirt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underskirt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underskirt

لغات نزدیک underskirt

پیشنهاد بهبود معانی