آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Upbringing

ˈʌpˌbrɪŋɪŋ ˈʌpˌbrɪŋɪŋ

معنی upbringing | جمله با upbringing

noun B2

تربیت، پرورش، روش آموزش‌وپرورش بچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The upbringing of children is not easy.

تربیت بچه کار آسانی نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد upbringing

  1. noun helping someone grow up to be an accepted member of the community
    Synonyms:
    raising training instruction breeding rearing bringing-up nurture fostering fosterage

ارجاع به لغت upbringing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upbringing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upbringing

لغات نزدیک upbringing

پیشنهاد بهبود معانی