فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Velvet

ˈvelvɪt ˈvelvɪt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

مخمل (نوعی پارچه کرکی که از ابریشم یا پنبه یا کتان یا پشم بافته می‌شود)

She ran her fingers over the velvet.

انگشتانش را روی مخمل کشید.

The curtains in the room were made of velvet.

پرده‌های اتاق از مخمل ساخته شده بود.

adjective

مخمل، مخملی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She wore a stunning velvet dress.

لباس مخملی خیره‌کننده‌ای به تن داشت.

The velvet curtains added a touch of elegance to the room.

پرده‌های مخمل به اتاق ظرافت بخشیدند.

adjective

ادبی نرم، مخملی، مخمل‌نما، مخمل‌مانند

His velvet voice soothed her frayed nerves.

صدای مخملی او اعصاب داغون او را آرام کرد.

His voice had a velvet tone that captivated everyone in the room.

صدایش لحن نرمی داشت که همه‌ی حاضران در اتاق را مجذوب خود می‌کرد.

noun

جانورشناسی پوست کرک‌دار (روی شاخ تازه‌ی گوزن و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

As winter approached, the velvet on the stag's antlers thickened and darkened.

با نزدیک شدن به زمستان، پوست کرک‌دار روی شاخ گوزن ضخیم و تیره شد.

The hunter admired the patterns on the velvet.

شکارچی الگوهای روی پوست کرک‌دار را تحسین کرد.

noun

برد (در قمار)

John's velvet made him the biggest winner of the night.

برد جان او را به بزرگ‌ترین برنده‌ی شب تبدیل کرد.

The lucky gambler's velvet was the envy of the other players at the table.

برد قمارباز خوش‌اقبال مورد حسادت سایر بازیکنان حاضر روی میز بود.

noun

سود (فراتر از حد انتظار)

The unexpected velvet left everyone pleasantly surprised.

سود غیرمنتظره همه را شگفت‌زده کرد.

The stock market saw a significant velvet.

بازار سهام سود قابل‌توجهی را به خود دید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد velvet

  1. adjective resembling velvet in having a smooth soft surface
    Synonyms:
    velvety velvetlike velvet-textured silken plushy velourlike shining fine-textured velutinous
  1. noun
    Synonyms:
    nap pile plush velveteen

Idioms

handle with velvet gloves

با ملایمت رفتار کردن با، سخت‌گیری نکردن

ارجاع به لغت velvet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «velvet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/velvet

لغات نزدیک velvet

پیشنهاد بهبود معانی