گذشتهی ساده:
visedشکل سوم:
visedسومشخص مفرد:
visesوجه وصفی حال:
visingشکل جمع:
visesانگلیسی آمریکایی گیره (نجاری، آهنگری و ...)، پرس
The mechanic tightened the bolt with a vise.
مکانیک پیچ را با گیره سفت کرد.
The vise clamped down on the metal rod.
میلهی فلزی با گیره نگه داشته شد.
نگه داشتن، در گیره قرار دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a cigar vised in his teeth.
یک سیگار برگ بین دندانهایش قرار دارد.
He vise-gripped the metal rod tightly in place.
میلهی فلزی را محکم در جای خود نگه داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vise