Westward

ˈwestwərd ˈwestwəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb
( westwards ) به‌سوی باختر، به‌طرف مغرب، درجهت مغرب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد westward

  1. adjective moving toward the west
    Synonyms:
    westbound westerly to the west in a westerly direction
  1. noun the cardinal compass point that is a 270 degrees
    Synonyms:
    west due west w
  1. adverb toward the west
    Synonyms:
    westwards

لغات هم‌خانواده westward

ارجاع به لغت westward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «westward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/westward

لغات نزدیک westward

پیشنهاد بهبود معانی