آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

    West

    west west

    معنی west | جمله با west

    adverb A2

    باختر، مغرب، غرب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    This train goes west.

    این قطار به سوی غرب رهسپار است.

    adjective

    غربی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    West Germany

    آلمان غربی

    a west wind

    باد غربی

    noun uncountable

    غرب، مغرب، باختر

    in the west of Iran

    در غرب ایران

    four miles west of here

    در چهار مایلی غرب اینجا

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد west

    1. noun Western Hemisphere
      Synonyms:
      the Americas North and South America new-world westabout
    1. noun European and American Culture
      Synonyms:
      Western civilization occident Christian society
    1. noun Western United States; especially the cowboy and mining culture
      Synonyms:
      western United States far west southwest northwest the range the prairies cow-country the wide open spaces Rocky Mountain country buffalo range wild-and-woolly country where men are men mae-west
    1. adjective situated in or facing or moving toward the west
      Synonyms:
      westerly westward facing west westernly in the west westernmost
      Antonyms:
      east
    1. noun The countries of (originally) Europe and (now including) North America and South America
      Synonyms:
      occident westward sunset w due west
    1. noun English painter (born in America) who became the second president of the Royal Academy (1738-1820)
      Synonyms:
      benjamin west
    1. noun British writer (born in Ireland) (1892-1983)
      Synonyms:
      Rebecca West Dame Rebecca West Cicily Isabel Fairfield
    1. adverb
      Synonyms:
      westwardly

    Collocations

    go west

    1- به باختر رفتن 2- مردن، از میان رفتن، نابود شدن

    Idioms

    go west

    1- به باختر رفتن 2- مردن، از میان رفتن، نابود شدن

    لغات هم‌خانواده west

    • noun
      west, western, westerner, westerly, westernization
    • adjective
      west, westerly, western, westbound, westernized, westward
    • verb - transitive
      westernize
    • adverb
      west

    ارجاع به لغت west

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «west» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/west

    لغات نزدیک west

    • - wesleyan
    • - wessex
    • - west
    • - west bengal
    • - west berlin
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.