فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

White-collar

ˌwaɪtˈkɒlər ˌwaɪtˈkɒlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    اداری، دفتری (کارمند و شغل)، کارمندی (اتحادیه)
    • - She preferred a white-collar job in an office rather than working in a blue-collar job in a factory.
    • - او شغل اداری در اداره را به کار یدی در کارخانه ترجیح می‌داد.
    • - The white-collar workers had access to a break room and other amenities.
    • - کارکنان دفتری به اتاق استراحت و سایر امکانات دسترسی داشتند.
    • - The company's white-collar union negotiated for better benefits and higher wages for its members.
    • - اتحادیه‌ی کارمندی شرکت برای دریافت مزایای بهتر و دستمزد بیشتر برای اعضای خود مذاکره کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد white-collar

  1. adjective non-manual
    Synonyms: clerical, executive, office, professional, salaried

ارجاع به لغت white-collar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «white-collar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/white-collar

لغات نزدیک white-collar

پیشنهاد بهبود معانی