اداری، دفتری (کارمند و شغل)، کارمندی (اتحادیه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She preferred a white-collar job in an office rather than working in a blue-collar job in a factory.
او شغل اداری در اداره را به کار یدی در کارخانه ترجیح میداد.
The white-collar workers had access to a break room and other amenities.
کارکنان دفتری به اتاق استراحت و سایر امکانات دسترسی داشتند.
The company's white-collar union negotiated for better benefits and higher wages for its members.
اتحادیهی کارمندی شرکت برای دریافت مزایای بهتر و دستمزد بیشتر برای اعضای خود مذاکره کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «white-collar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/white-collar