فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

White-collar

ˌwaɪtˈkɒlər ˌwaɪtˈkɒlə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

اداری، دفتری (کارمند و شغل)، کارمندی (اتحادیه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She preferred a white-collar job in an office rather than working in a blue-collar job in a factory.

او شغل اداری در اداره را به کار یدی در کارخانه ترجیح می‌داد.

The white-collar workers had access to a break room and other amenities.

کارکنان دفتری به اتاق استراحت و سایر امکانات دسترسی داشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The company's white-collar union negotiated for better benefits and higher wages for its members.

اتحادیه‌ی کارمندی شرکت برای دریافت مزایای بهتر و دستمزد بیشتر برای اعضای خود مذاکره کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد white-collar

  1. adjective non-manual
    Synonyms:
    office professional executive salaried clerical

ارجاع به لغت white-collar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «white-collar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/white-collar

لغات نزدیک white-collar

پیشنهاد بهبود معانی