آخرین به‌روزرسانی:

Windsurfing

ˈwɪndsɜrːfɪŋ ˈwɪndsɜːfɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1

ورزش بادسواری، بادموج‌سواری (ترکیبی از موج‌سواری و قایق‌رانی بادبانی که با استفاده از تخته‌بادبان انجام می‌شود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He is passionate about windsurfing and travels to different spots to practice.

او به بادسواری علاقه‌مند است و برای تمرین کردن به مکان‌های مختلف سفر می کند.

On windy days, windsurfing can be an exhilarating experience.

در روزهای بادی، بادموج‌سواری می‌تواند تجربه‌ای هیجان‌انگیز باشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My favorite hobby is windsurfing because it challenges me both mentally and physically.

سرگرمی موردعلاقه‌ی من بادسواری است چون ازنظر ذهنی و جسمی مرا به چالش می‌کشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windsurfing

  1. noun a water sport that combines elements of surfing and sailing

ارجاع به لغت windsurfing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windsurfing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/windsurfing

لغات نزدیک windsurfing

پیشنهاد بهبود معانی