۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Windsurfing

ˈwɪndsɜrːfɪŋ ˈwɪndsɜːfɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
ورزش بادسواری، بادموج‌سواری (ترکیبی از موج‌سواری و قایق‌رانی بادبانی که با استفاده از تخته‌بادبان انجام می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He is passionate about windsurfing and travels to different spots to practice.
- او به بادسواری علاقه‌مند است و برای تمرین کردن به مکان‌های مختلف سفر می کند.
- On windy days, windsurfing can be an exhilarating experience.
- در روزهای بادی، بادموج‌سواری می‌تواند تجربه‌ای هیجان‌انگیز باشد.
- My favorite hobby is windsurfing because it challenges me both mentally and physically.
- سرگرمی موردعلاقه‌ی من بادسواری است چون ازنظر ذهنی و جسمی مرا به چالش می‌کشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windsurfing

  1. noun a water sport that combines elements of surfing and sailing

ارجاع به لغت windsurfing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windsurfing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/windsurfing

لغات نزدیک windsurfing

پیشنهاد بهبود معانی