آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Windsurf

معنی windsurf | جمله با windsurf

verb - intransitive

ورزش بادسواری کردن، بادموج‌سواری کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Learning to windsurf requires a lot of patience and practice.

یادگیری بادسواری کردن به صبر و تمرین زیادی نیاز دارد.

She loves to windsurf on the weekends.

او دوست دارد در تعطیلات پایان هفته‌ بادموج‌سواری کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت windsurf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windsurf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/windsurf

لغات نزدیک windsurf

پیشنهاد بهبود معانی