با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Zone

zoʊn zəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    zoned
  • شکل سوم:

    zoned
  • سوم شخص مفرد:

    zones
  • وجه وصفی حال:

    zoning
  • شکل جمع:

    zones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    بخش، قلمرو، مدار، (در جمع) مدارات، کمربند، منطقه، ناحیه، حوزه
    • - a military zone
    • - منطقه‌ی نظامی
    • - danger zone
    • - منطقه‌ی خطر
    • - Germany's zone of influence
    • - ناحیه‌ی تحت نفوذ آلمان
    • - a zone of uncertainty and hesitation
    • - دامنه‌ی عدم اطمینان و تردید
    • - temperate zone
    • - منطقه‌ی معتدله
    • - zone of maximum precipitation
    • - منطقه حداکثر بارش
    • - truck loading zone
    • - محل بارگیری کامیون‌ها
    • - the city's commercial zone
    • - محله‌ی بازرگانی شهر
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • verb - transitive countable
    محاط کردن، جزو حوزه‌ای به حساب آوردن، ناحیه‌ای کردن
    • - The world is zoned according to climate.
    • - جهان از نظر آب‌و‌هوا منطقه‌بندی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد zone

  1. noun district
    Synonyms: area, band, belt, circuit, ground, realm, region, section, sector, segment, sphere, territory, tract

ارجاع به لغت zone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/zone

لغات نزدیک zone

پیشنهاد بهبود معانی