آخرین به‌روزرسانی:

آبادان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / aabaadaan /

prosperous, thriving, booming, cultivated, flourishing

آباد، پررونق

اقتصاد آبادان منجر به افزایش فرصت‌های شغلی شده است.

The thriving economy has led to an increase in job opportunities.

رابطه‌ی آبادان آن دو کشور بر پایه‌ی احترام متقابل و همکاری بنا شده بود.

The flourishing relationship between the two countries was built on mutual respect and cooperation.

اسم خاص
فونتیک فارسی / aabaadaan /

Abadan

نام شهری در استان خوزستان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

کارگردان فیلم اهل آبادان است.

The film's director is from Abadan.

شرکت نفت او را به آبادان منتقل کرده است.

The oil company has moved him to Abadan.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آبادان

  1. مترادف:
    آباد برپا پررونق دایر معمور
    متضاد:
    خراب

ارجاع به لغت آبادان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبادان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبادان

لغات نزدیک آبادان

پیشنهاد بهبود معانی