prosperous, thriving, booming, cultivated, flourishing
اقتصاد آبادان منجر به افزایش فرصتهای شغلی شده است.
The thriving economy has led to an increase in job opportunities.
رابطهی آبادان آن دو کشور بر پایهی احترام متقابل و همکاری بنا شده بود.
The flourishing relationship between the two countries was built on mutual respect and cooperation.
Abadan
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارگردان فیلم اهل آبادان است.
The film's director is from Abadan.
شرکت نفت او را به آبادان منتقل کرده است.
The oil company has moved him to Abadan.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبادان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبادان