آخرین به‌روزرسانی:

آبنما به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aabnamaa /

seascape, waterscape

منظره‌ی دریا و غیره

آبنمای خط ساحلی خیره‌کننده بود.

The seascape of the shoreline was breathtaking.

ساحل آبنمایی زیبا داشت.

The beach had a beautiful waterscape.

اسم
فونتیک فارسی / aabnamaa /

source of spring, the main well of a qanat

سرچشمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

آبنما یک شگفتی طبیعی بود.

The source of spring was a natural wonder.

روستا به آبنمایش معروف بود.

The village was known for its source of spring.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آبنما

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبنما» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبنما

لغات نزدیک آبنما

پیشنهاد بهبود معانی