seascape, waterscape
آبنمای خط ساحلی خیرهکننده بود.
The seascape of the shoreline was breathtaking.
ساحل آبنمایی زیبا داشت.
The beach had a beautiful waterscape.
source of spring, the main well of a qanat
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آبنما یک شگفتی طبیعی بود.
The source of spring was a natural wonder.
روستا به آبنمایش معروف بود.
The village was known for its source of spring.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبنما» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبنما