to moan, to sigh and wail, to groan, to whine, to grizzle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من همیشه وقتی مجبورم آخر هفتهها زود بیدار شوم، آه و ناله میکنم.
I always moan when I have to wake up early on the weekends.
نوزاد در خواب شروع به آه و ناله کردن کرد.
The baby started to moan in her sleep.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آه و ناله کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آه و ناله کردن