فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

اجازه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • رخصت، اذن
  • فونتیک فارسی

    ejaaze
  • اسم
    permission, consent, permit, warrant, dispensation, authorization, assent, OK, license, leave, franchise
    • - بدون اجازه تو نیا!

    • - Don't enter without permission!
    • - از جانب آن‌ها اجازه دارم که ادامه بدهم.

    • - I have their permit to proceed.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد اجازه

ارجاع به لغت اجازه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اجازه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اجازه

پیشنهاد بهبود معانی