آخرین به‌روزرسانی:

انفاق کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خیرات کردن

فونتیک فارسی

enfaagh kardan
فعل متعدی

to donate, to confer, to make a charitable donation, to assist, to contribute, to proffer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

می‌خواهم همه‌ی لباس‌های قدیمی‌ام را به خیریه‌ی محلی انفاق کنم.

I am going to donate all of my old clothes to the local charity.

او تصمیم گرفت مبلغ زیادی پول را به پناهگاه بی‌خانمان‌ها انفاق کند.

She decided to donate a large sum of money to the homeless shelter.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انفاق کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انفاق کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انفاق کردن

لغات نزدیک انفاق کردن

پیشنهاد بهبود معانی