فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بازده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ثمر

فونتیک فارسی

baazdeh
اسم

output, yield, efficiency, productivity, pay off, return, returns, result, efficaciousness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

بازده سرمایه‌ی من بیشتر از چیزی بود که انتظار داشتم.

The return on my investment was higher than I expected.

بازده ذرت وحشی از بازده انواع اهلی آن بسیار کمتر است.

The yield of wild corn is much less than of tame varieties.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بازده ادبی او ناچیز بود.

His literary output was small.

بازده محصولات چشمگیر بوده است.

Crop yields have been phenomenal.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازده

  1. مترادف:
    ثمر حاصل محصول نتیجه
  1. مترادف:
    راندمان کارکرد میزان تولید

ارجاع به لغت بازده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازده

لغات نزدیک بازده

پیشنهاد بهبود معانی