fruit, product, yield, crop
fruit
product
yield
crop
تلاش کشاورز این فصل به ثمر نشست.
The farmer's hard work bore fruit this season.
ثمر تجربه، تصمیمگیری بهتر است.
The product of experience is better decision-making.
result, effect, benefit, consequence, outcome, usefulness
result
effect
benefit
consequence
outcome
usefulness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کار سخت ثمر موفقیت است.
Hard work is the result of success.
ثمر پسانداز پول، امنیت مالی است.
The benefit of saving money is financial security.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ثمر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ثمر