آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴

    باسکول به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / baaskool /

    bascule, scale, weighing machine

    bascule

    scale

    weighing machine

    ترازو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    باسکول‌های اتوماتیک بسیار دقیق‌اند.

    Automatic weighing machines are very accurate.

    آن را روی باسکول می‌گذارم.

    I'll put it on the bascule.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد باسکول

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    ترازو ترازوی بزرگ قپان

    سوال‌های رایج باسکول

    باسکول به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «باسکول» در زبان انگلیسی به bascule یا weighbridge یا truck scale ترجمه می‌شود.

    باسکول دستگاهی بزرگ و صنعتی است که برای اندازه‌گیری وزن وسایل نقلیه سنگین مانند کامیون‌ها، تریلرها و خودروهای باربری به کار می‌رود. این ابزار معمولاً در محل‌های صنعتی، مراکز توزیع کالا، گمرک‌ها، معادن و کارخانه‌ها نصب می‌شود و به‌واسطه‌ی ساختار گسترده و مقاوم خود، امکان توزین دقیق وزن کلی وسیله نقلیه به همراه بار آن را فراهم می‌کند. باسکول به مدیران و مسئولان کمک می‌کند تا از صحت بارگیری، جلوگیری از اضافه بار و رعایت قوانین حمل‌ونقل اطمینان حاصل کنند.

    ساختار باسکول معمولاً شامل سکویی است که وسیله نقلیه روی آن قرار می‌گیرد و حسگرهای وزنی تعبیه شده در زیر آن، نیروی وارد شده را اندازه‌گیری می‌کنند. داده‌های به‌دست‌آمده از طریق سیستم‌های الکترونیکی به نمایشگر منتقل شده و وزن دقیق نشان داده می‌شود. پیشرفت فناوری باعث شده تا باسکول‌ها به صورت دیجیتال و با قابلیت اتصال به سیستم‌های کامپیوتری پیشرفته عرضه شوند که امکان ثبت، ذخیره و تحلیل داده‌ها را فراهم می‌کنند.

    کاربرد باسکول در کنترل کیفیت، مدیریت حمل‌ونقل و جلوگیری از تخلفات بارگیری بسیار حیاتی است. اضافه‌بار نه تنها می‌تواند باعث آسیب به جاده‌ها و سازه‌های پل‌ها شود، بلکه خطرات ایمنی جدی برای رانندگان و سایر کاربران جاده به همراه دارد. بنابراین، استفاده از باسکول به عنوان ابزاری نظارتی، بخشی از اقدامات پیشگیرانه در حمل‌ونقل کالا و حفاظت از زیرساخت‌های عمومی به شمار می‌آید.

    علاوه بر کاربردهای صنعتی، باسکول در بازارهای کشاورزی، مراکز بازیافت و شرکت‌های توزیع مواد غذایی نیز کاربرد فراوانی دارد. در این حوزه‌ها، توزین دقیق مواد اولیه و محصولات از اهمیت بالایی برخوردار است تا بتوان فرآیند خرید و فروش، قیمت‌گذاری و مدیریت موجودی را به‌درستی انجام داد. این دستگاه به بهبود کارایی کسب‌وکارها کمک کرده و امکان اجرای استانداردهای کیفی را فراهم می‌آورد.

    باسکول را می‌توان یکی از ابزارهای کلیدی در زنجیره تأمین و حمل‌ونقل کالا دانست که نقش مهمی در تضمین ایمنی، دقت و صحت عملیات دارد. این دستگاه با ترکیب فناوری‌های مکانیکی و الکترونیکی، به بهبود فرآیندهای صنعتی، تجاری و لجستیکی کمک می‌کند و به‌عنوان یکی از ستون‌های زیرساخت‌های حمل‌ونقل مدرن شناخته می‌شود.

    ارجاع به لغت باسکول

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «باسکول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باسکول

    لغات نزدیک باسکول

    • - باسق
    • - باسک
    • - باسکول
    • - باسلیقه
    • - باسمه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.