gardener, horticulturist, husbandman
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باغبان شاخههای درخت را برید.
The gardener cut the branches of the tree.
باغبان گونههای کمیاب گل را در گلخانه ریشهدار کرد.
The horticulturist radicated the rare species of flowers in the greenhouse.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «باغبان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باغبان