to improvise, to ad-lib
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او اغلب سخنرانیهایش را بداههگویی میکند تا مخاطب را درگیر نگه دارد.
He often improvises his speeches to keep the audience engaged.
کمدین توانست در طول اجرا چند شوخی بداههگویی کند.
The comedian managed to ad-lib some jokes during the performance.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بداههگویی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بداههگویی کردن