tank
ما دو تانک دشمن را از کار انداختیم.
We disabled two enemy tanks.
تانک یک جنگافزار زرهی و متحرک است.
The tank is a mechanized weapon.
tank, cistern, reservoir
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تانک بنزین خود را پر کرد و عازم شیراز شد.
He filled up his gas tank and headed for Shiraz.
پنج تانک ما را از کار انداختند.
They put five of our reservoirs out of action.
fish tank, aquarium
گل ها بهندرت در تانک رشد میکنند.
Flowers rarely develop in the aquarium.
من باید تانک را تمیز کنم.
I must clean the fish tank out.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تانک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تانک