آخرین به‌روزرسانی:

تب داشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / tab daashtan /

to have a fever, to be feverish, to have a temperature

دارای تب بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او نمی‌تواند امروز به سر کار بیاید چون تب دارد.

She can't come to work today because she has a fever.

کودک تب دارد و لازم است که در خانه بماند.

The child has a fever and needs to stay home.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تب داشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تب داشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تب داشتن

لغات نزدیک تب داشتن

پیشنهاد بهبود معانی