آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

تب داشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / tab daashtan /

to have a fever, to be feverish, to have a temperature

to have a fever

to be feverish

to have a temperature

دارای تب بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

او نمی‌تواند امروز به سر کار بیاید چون تب دارد.

She can't come to work today because she has a fever.

کودک تب دارد و لازم است که در خانه بماند.

The child has a fever and needs to stay home.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تب داشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تب داشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تب داشتن

لغات نزدیک تب داشتن

پیشنهاد بهبود معانی